این منم



جونگکوک تو ۱۵ ۱۶ سالگی: وقتی بزرگ شدم میخوام تتو کوچولو و کیوت بزنم یونگی: تو نباید اینو بگی. جونگکوک: چرا ؟ گفتم وقتی بزرگسال(اوخودا *بغض) شدم :( جونگکوک چند سال بعدش: من تتو نمیزنم چون پوستم با ارزشه لازم بذکره اون الان از مُچ تا انتهای بازوش تتو داره. خیلی کوچولو و کیوت '-'
بخاطر نوشتن اون داستان کوتاه, برای دو روزم که شده خوشحال بودم. چون آدمایی که خوندنش, هرچند که میدونم تعدادشون انگشت شمار و کمه بهم انگیزه دادن.دوستام, بهم گفتن که دوست داشتن و حتی دیشب به دختر عموم هم گفتم که بخونتش و خیلی دوست داشتم که خوشش اومد و بهم گفت که میتونم پیشرفت کنم و کارای زیادی انجام بدم(هر چند که من قصدش رو ندارم) . راستش از وبلاگ انتظاری ندارم , ولی همین که دوستام ازم حمایت می کردن باعث شد خوشحال بشم.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

مامل مگ New version nafas ! تعمیر موبایل تعمیر گوشی دنیای امید صوت الجواد سایه ها و تردیدها خاطره ها آهنگ جدیدtaha raad نَص کلینیک گلدن رویال